كنيه
أبوالحسن، أبوعلي
لقب
سراج الله ، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كافي الخلق، الرضي، الرضا، رب السرير، رب التدبير، الفاضل، الصابر، الوفي، الصديق، سلطان الانس و الجانّ، غريب الغرباء، معين الضعفاء، شمس الشموس.
پدر
امام موسي بن جعفر (ع) هفتمين امام شيعيان (128 - 183 هـ . ق).
مادر
كنيزي به نام تكتم كه از شرافتمندان عجم به شمار ميرفته است.
فرزندان
اقوال در مورد تعداد فرزندان آن حضرت مختلف است، اما مشهور در بين علماء شيعه اين است كه امام (ع) تنها يك فرزند داشته به نام جواد (ع) (امام نهم شيعيان).
همسر
سبيكه يكي از كنيزان آن حضرت كه مادر حضرت جواد (ع) است، و ام حبيبه دختر مأمون كه در جريان ولايتعهدي تحميلي با انگيزه سياسي به عقد امام (ع) در آمد.
برادران و خواهران
نظريات در مورد تعداد خواهران و برادران آن حضرت مختلف است، عده اي تعداد آنها را 59 نفر و برخي 29 نفر و بعضي 37 يا 36 نفر ذكر كرده اند كه عبارتند از؛ 17 برادر به نامهاي ابراهيم، عباس، قاسم، اسماعيل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبدالله، اسحاق، عبيدالله، زيد، حسن فضل، سليمان و نوزده خواهر به نامهاي ؛ فاطمه كبري، فاطمه صغري، رقيه، حكيمه، ام ابيها، رقيه صغري، كلثوم، ام جعفر، لبابه، زينب، خديجه، عليه، امنه، حسنه، بريهه، عايشه، ام سلمه، ميمونه، ام كلثوم.
سجاياي اخلاقي
به امور مستمندان رسيدگي ميكرد.
بين افراد فرق نميگذاشت مگر بر اساس تقوا.
به عيادت بيماران ميرفت.
در تشييع جنازه شركت ميكرد.
از اسراف پرهيز داشت.
همواره به ياد خدا بود.
قرآن زياد تلاوت ميكرد.
همواره متبسم بود.
قهقهه نميزد.
بوي خوش استعمال ميكرد.
هيچگاه دل كسي را نرنجاند.
به نظافت و پاكيزگي اهميت ميداد.
بسيار صبور و شكيبا بود.
بسيار فروتن بود.
با همگان با خوشرويي برخورد ميكرد ، و...
قبل از امامت
اين مدت 35 سال بود ودر اين دوران حاكماني چون منصور، مهدي و هارون عباسي بر مسند خلافت تكيه زدند
امامت وبعد از آن
بعد از شهادت پدر گراميش حضرت امام موسي كاظم عليه السلام بدست هارون خليفه عباسي در سال 183 ه.ق به امامت رسيد كه با گذشت يك دهه، هارون وفات يافت و پسرش امين بر مصدر خلافت نشست و پس از4 سال واندي مأمون خلافت را بدست گرفت ودر اين زمان بود كه حضرت دچار نيرنگهاي ناجوانمردانه مأمون شد.
هجرت از مدينه به مرو
در پي دعوتهاي مكرر مأمون، آن حضرت برخلاف ميل باطني به همراهي فرستادگان مأمون راهي مرو شدند، اگرچه اقوال در خط سير حركت حضرت مختلف است اما در مورد ورود حضرت به نيشابور اتفاق نظر وجود دارد.
در طول اقامت حضرت در نيشابور كه از شهرهاي بزرگ آن زمان به شمار ميرفته است وقايع بسياري اتفاق افتاده، از آن جمله است بيان حديث معروف سلسلة الذهب دراجتماع عظيم مردم نيشابور.
سپس با گذر از طوس و سرخس، سرانجام حضرت با تحمل حدود چهار ماه سفر در نيمه اول سال 201 هـ . ق وارد مرو شدند كه مركز حكومت مأمون بود.
امام درمرو
پس از ورود آن حضرت به مرو با استقبال گرم اما مزوّرانه مأمون روبرو شدند و چندي نگذشت كه مأمون پيشنهاد ولايتعهدي را مطرح كرد و سرانجام حضرت را به پذيرش آن وادار نمود. مأمون در جهت پيشبرد اهداف شوم خود جلسات مناظره مختلفي بر پا ميكرد تا به خيال باطل خويش موجب سرشكستگي آن حضرت شود، اما هر چه سعي ميكرد به فضاحت خويش بيش از پيش نزديك ميشد.
پس از پذيرش ولايتعهدي، كرامات بسياري از حضرت مشاهده شد و وقايع بسياري به وقوع پيوست از جمله استجابت دعاي حضرت در تقاضاي باران، مسئله برپايي نماز عيد فطر به امامت امام و غيره.
شهادت
امام از هر فرصتي به نفع دين و احكام حيات بخش آن استفاده ميكرد و مأمون كه متوجه اقبال مردم به امام شده بود تصميم گرفت به هر نحوي امام را از ميان بردارد و بدين ترتيب نقشه قتل آن حضرت را عملي كرد، و با خوراندن چند دانه انگور سمي در سال 203 هـ . ق حضرت را به شهادت رساند، و بدن مباركش را در كنار قبر پدرش كه به" بقعه هارونيه معروف بود دفن كرد و از آن به بعد به عنوان "مشهدالرضا" شهرت يافت و زيارتگاه ارادتمندان و شيفتگان اهل بيت قرار گرفت.













